مشاهده دسته‌ها

Paradise

Paradise

تهیه و تنظیم : گروه نرم افزاری دارینوس

فهرست مطالب

مارانیا – ملاقات با شاهزاده

سخنی از طراح بازی

مارانیا – مادرگان، مقدمات سفر

دربارۀ مارانیا – کشوری خیالی در قاره سبز

مارانیا – چاپ عکس

خاطرات آن اسمیت

مارانیا – راه اندازی ماشین

حیوانات در مارانیا

مارانیا – انتقال یوزپلنگ

شخصیتها – قسمت اول

صحرای عجیب – سرزمین مولگریوها

شخصیتها – قسمت دوم

صحرای عجیب – جادوگر دهکده

آغاز بازی – قسمت ا ول

صحرای عجیب – ماهیگیری

آشنایی با محیط- روش صحبت کردن – کنترل یوزپلنگ

صحرای عجیب – طبل ها

آغاز بازی – قسمت دوم

رودخانه مایر

محل نگهداری اشیاء موجود – کتابچه آن اسمیت

معدن زامارات – قسمت اول

منوی اصلی بازی

معدن زامارات – قسمت دوم

کلیدهای اصلی

اردوگاه انقلابیون

کشتی گنبد سیاه

راهنمای مراحل

کشتی گنبد سیاه – تهیه سوخت

مارانیا – قصرشاهزاده

کشتی گنبد سیاه – خزانه مارانیا

مارانیا – حمام بخار

کشتی گنبد سیاه – مراسم

مارانیا – عطر

کشتی گنبد سیاه – ویلی وندنارد و . . .

هواپیمایی در کشوری کوچک و زیبا در شمال آفریقا به نام مارانیا سقوط می کند. آن اسمیت دختر جوانی که تنها بازماندۀ این سقوط می باشد دچار فراموشی شده و به بیگانه ای در یک سرزمین آفریقایی تبدیل می شود. ” آن” به راستی کیست؟ چرا یک دانشجوی جوان سوئیسی باید به اینجا بیاید؟ در میان آشوب ناشی از انقلاب چه سرنوشتی در انتظار اوست؟

داستان در کشوری خیالی که می تواند نمادی بسیار واقعی از کشورهای شمال آفریقا باشد اتفاق می افتد.کشوری که دورۀ تحول را سپری می کند. سرزمینی با جلوه هایی چشم نواز از صحرا، جنگل ، رودخانه و موجوداتی خیالی و جذاب.

بنوئه سوکال ” Benoit Sokal ” پس از موفقیت بسیار شایان توجه بازی Syberia(مرگ خانم آناوارلبرگ و سفر به سیبری)،این بار خالق بازی جذاب دیگری است: بهشت گمشده

در این بازی نیز گرافیک خاص سوکال و داستان پرکشش از مشخصه های اصلی می باشند.

بهشت گمشده یک بازی ماجرایی خوب است که آن را به تمام علاقمندان به سبک منحصر به فرد سوکال توصیه می کنیم.

من دوران کودکیم را در بلژیک گذرانده ام. در آن زمان داستانهای زیادی درباره آفریقا می شنیدم و عموماً از آن با نام کنگوی وحشی یاد می شد. زمانیکه بزرگتر شدم، هنوز این احساس که آفریقا سرزمین زیبایی است در من وجود داشت. آنجا درنظرم هنوز یکی از تنها مکانهای اسرارآمیز است. زمان زیادی صرف شد تا توانستم از فضای افریقا برای طراحی بازی استفاده کنم. شاید به این دلیل که در میان تمام مکانهای خیالی دیگری که مشغول به خلق آنها هستم، این مکان به واقعیت وجودی انسان نزدیکتر است. امیدوارم که از سفری که در بهشت گمشده پیش رو دارید لذت ببرید. به همان اندازه ای که من از خلق آن لذت بردم.

دربارۀ مارانیا- کشوری خیالی در قاره سبز

برای مسافر جسوری که در قرن اخیر اقدام به حادثه جویی در آفریقا می نماید، مارانیا بی شک نزدیکترین مکان به بهشت است. امروزه علیرغم آشفتگیهایی که در آن ایجاد شده، این کشور هنوز هم از قداست خاصی برخوردار است. اما این قداست تا چه زمانی حفظ می شود؟ این نکته با توجه به اخباری که از آنجا میرسد اصلاً مشخص نیست.مارانیا یک کشور بی ثبات اما دوست داشتنی است. همسایگان شمالی بر نقاط ضعف شاه رودان واقف هستند و با اتحاد با گروههای آشوب طلب به این کشور حمله ور شده اند. آنها بعضی از شهرهای مرزی را نیز تصرف کرده اند گفته می شود که حتی فرودگاه بین المللی هم به تصرف درآمده است.

مارانیا مکانی است که هرگاه به بهشت می اندیشم در ذهنم نقش می بندد. این سرزمین را دوست دارم زیرا که با اندیشیدن به آن زندگی معنا می گیرد. مارانیا در قلب آفریقا قرار دارد. در آنجا جلوه هایی طبیعی وجود دارد که آنرا از همسایگانش متمایز می نماید. این موقعیت بی نظیر، پوششی گیاهی و جانوری در خود دارد که در هیچ مکان دیگری موجود نیست. این قلمرو تاکنون دست نخورده باقی مانده و بهمین دلیل از طبیعتی متنوع و بکر برخوردار است. طبیعتی مشابه با نخستین حضور بشر در کره زمین.

امیدوارم که شرایط این منطقه دستخوش تغییر نگردد. اگرچه مظاهر بیرحم تمدن روز به روز به محدوده این بهشت گمشده نزدیکتر می شود.

این مطالب برای آگاه سازی مسافران از پوشش گیاهی و جانوری کمیاب حاضر در میان شنهای روان و مردابهای مارانیا است . حیواناتی که در این منطقه زندگی می کنند ظاهر و رفتار خود را در طول قرنها با شرایط خشن این سرزمین تطبیق داده اند.

دکتر آن اسمیت مادارگان

دهم ژانویه 1910

The gardener pig

این حیوان از خانواده اسب آبی است و قامتی شبیه به آن دارد. او بیشتر وقت خود را صرف غلتیدن در گل و لای حاشیه رودخانه می نماید.او از دندانهای قدرتمندش برای حفرزمین و یافتن ریشه های گیاهان استفاده و بدون هیچگونه هشداری حمله میکند.

The Palmette

او بیشتر وقت خود را صرف بررسی اوضاع زیر ماسه ها می کند. درحالیکه چشمهایش بالای ماسه ها قراردارند. او در این وضعیت، بی حرکت باقی می ماند تا طعمه متوجه حضورش نشود. این حیوان از پاهای برگ مانند خود نهایت استفاده را می کند.

بی شک این حیوان از زشت ترین حیوانات ساکن مردابها است. یک خفاش مخوف گوشت آلود که درطول روز در تنه درختان مرده به استراحت می پردازد. در شب برفراز جنگلهای بائوباتها پرواز می کند. آنها میوه خوار هستند و از میوه درخت بائوبات تغذیه می کنند. میوه نارگیل مانند بزرگی که آنها آبش را می مکند. خمیر چرب باقی مانده نیزتوسط موش کور مورد استفاده قرار می گیرد. زیرا خاصیت ارتجاعی دارد. پلوپلو توسط موش کور که در شب مانند شاهین ها عمل می کند صید می شود. گوشت این خفاش که طعم گوشت پرندگان را دارد، برای موش کور غذای لذیذی محسوب می شود.

The palmette falcon

این پرنده از خانواده شاهین های اروپایی است. به راحتی قابل تشخیص است. زیرا از جثه بزرگی برخوردار است که با استفاده از آن می تواند به حیواناتی هایی که برروی شنها در حال گشت زنی هستند حمله کند.

حیوان جنگنده جنگلی که فقط قورباغه شکار می کند. شنیده شده که خصوصیات آناتومیکی حیوان، توسط قبیله Buluv که در به دام انداختن حیوان و تعلیم آن برای نواختن طبل افراد خبره ای بوده اند شکل گرفته و تغییر یافته است.

Bernicles Lacusters

این موجود در سرچشمه رودخانه مائور زندگی می کند. افراد بومی از قابلیت چسبندگی آن برای بالا رفتن از درخت استفاده می کردند.

مسافری از اروپا که در اثر حادثه ای گذشته خود را به یاد نمی آورد و نمی داند چرا به مارانیا آمده است؟ در طول سفر رازهای بسیاری از زندگی آن برایش بیان می شود و به تدریج بخش های تاریک زندگی خود را به یاد می آورد.

او که زمانی محبوب ومورد علاقه مردم بوده حال به رهبری تندخو و خشن تبدیل شده که حکومت خود را بر پایه طلسم بنا کرده و برای حفظ آن از جادو استفاده می کند. مردم مارانیا مردم خرافاتی هستند که از تواناییهای جادویی او در هراسند. او به همه چیز و همه کس بی اعتماد است و از فراز عرشه یک کشتی عظیم الجثه و عجیب مردم کشورش را هدایت و کنترل می کند و این کشتی برای او حکم قلعه و قصر را داراست .

موجودی تنها و پیر که گذشت زمان او را نسبت به انسان بدبین و بی اعتماد ساخته است. او را برای شکار بز کوهی در صحرا خریداری کرده اند اما در این زمینه از خود توانایی نشان نداده است. زیرا او شکارچی تاریکی و سکوت است و در چنین وضعیتی می تواند اقدام به شکار کند. زمانیکه ” آن ” او را می بیند در باغ زندانی شده است و احساس می کند که قبلاً همدیگر را دیده اند.

یکی از زیبا ترین همسران شاهزاده. دنیای او تنها در قصر و آرامش آنجا خلاصه شده و تنها به این می اندیشد که کسی جای او را نگیرد.

مدیر قصر که از تمام وقایعی که رخ میدهد مطلع می باشد. او روزگاری بانوی قصر بوده است.

شاهزادۀ مادارگان

پیرمردی که باعث سفر” آن” به داخل مارانیا می شود. او برخلاف افراد خانوادۀ سلطنتی، دید روشنی نسبت به مسائل دارد.

خدمتکارقصرشاهزادۀ مادارگان. دخترمهربانی که کمک بسیاری به ” آن” میکند.

جان هارامبی

سرپرست معدن زامارا ت است. او پس از یک حادثه دیگر توان گذشته را ندارد ولی هنوز مسئول معدن است.

سرگرد صبح بخیر

پلیس منطقه مولگریو. او سالهاست با بومیان زندگی می کند و با دنیای بیرون ارتباط چندانی ندارد.

سرکارگرمعدن.او بیش از سی سال در معدن زامارات کارکرده است و از تمام جزئیات آگاهی دارد.

ویلی وندنارد

معاون و شخص مورد اعتماد پادشاه. کسی که در طول سالها جنایات بسیاری مرتکب شده است.

کنراد سیری رهبرانقلابیون

جوانی با اندیشه های نو در زمینۀ حاکمیت و دموکراسی. او چه ارتباطی با ” آن ” دارد؟

جادوگرقبیله

کاهن، جادوگر و شفا دهندۀ مولگریوها. او اولین کسی است که ” آن” را می شناسد.

رئیس قبیله بولوها که سالها مجری اوامر پادشاه بوده اند. او جنایات بسیاری در گذشته مرتکب شده ولی حالا با قدرتی که دارد به ” آن ” کمک میکند.

حسن مکانیکی در مادارگان.

او در ادامه دادن سفر به “آن” کمک می کند ولی . . .

آشنایی با محیط

تعامل با محیط در این بازی کار سختی نیست. با کلیک چپ می توانید خود را به جایی که می خواهید برسانید و یا شیء مورد نظرتان را بردارید. رفتارهای مختلف با تغییر اشاره گر ماوس به شکل های مختلف ممکن می شود.

به اینجا برو: در همان فضایی که هستید.

انجام یک کار: برای مثال بازکردن در.

به آنجا برو: خارج از فضایی که هستید.

بزرگ نمایی کردن (بررسی تصویر از فاصله نزدیک)

قرار دادن یک شیء در میان کالاهایی که در اختیار دارید.

روش صحبت کردن

برای صحبت کردن با سایرین باید برروی آنها کلیک چپ کنید.

با این عمل اغلب پنجره ای ظاهر می شود که در آن کلمات کلیدی ازموضوعاتی که می توانید درباره آنها صحبت کنید نشان داده می شود. با کلیک چپ بر روی هر کدام از آنها می توانید صحبت درباره آن را شروع کنید. در این بازی گفتار شخصیت اصلی سنجیده می شود اگر او در هنگام صحبت عصبانی شود، فرد مقابل صحبت را ادامه نمی دهد در اینحالت می توانید از دو روش استفاده کنید. راهی پیدا کنید تا فرد مورد نظر با شما احساس همدردی کند و صحبت را ادامه بدهد یا اینکه چند دقیقه صبر کنید تا اوضاع روحی او بهتر شود. بعضی از شخصیتها به سرعت موضع می گیرند وبرخی دیگری با شما همدردی می کنند.

کنترل یوزپلنگ

یوزپلینگ حیوانی وحشی است و باید مراقب آن باشید. نشانگر مربوط به او یک نشانگر سه بعدی است که رنگ آن بنا به فعالیتهای ممکن تغییر می کند اگر رنگ آن خاکستری باشد او منتظر است. زمانیکه دکمه سمت چپ ماوس را پایین نگاه دارید اشاره گر سه بعدی سبزرنگ شده و او اشاره گر ماوس شما را دنبال می کند. نهایتاً یک نمایش گر آبی به این معنی است که می توانید فعالیت خاصی را انجام بدهید. مثل پریدن یا حمله کردن.

نکته : عناصر خارجی مهم بر روی یوزپلنگ تأثیر گذار هستند. اگر او دویدن به دنبال همه را شروع نموده متعجب نشوید.

محل نگهداری اشیاء موجود

برای انجام بازی ماجرایی شما باید اشیاء مختلف را جمع آوری و از آنها در مواقع مناسب استفاده کنید. این اشیاء با کلیک بر رویشان جمع آوری می شوند. برای بازکردن صفحه موجودی ها باید از کلیک راست استفاده کنید. شی ای که می خواهید از میان اشیاء انتخاب کنید و آن را با کلیک چپ ماوس بردارید.این شیء سپس بر روی گوشه پایینی سمت راست صفحه نشان داده می شود. برای خروج از این صفحه بدون برداشتن شیء باید دوباره بر روی آن کلیک راست کنید. برای استفاده از یک شیء، بر روی محل یا فردی که می خواهید شیء مورد استفاده قرار بگیرد کلیک کنید. (درصورتیکه انجام کار مورد نظر شما مقدور نباشد آیکون دیگری را مشاهده می کنید.)

با کلیک بر روی مدارک، می توانید آن را از نزدیک بررسی کنید برای خروج از این وضعیت مجدداًً بر روی این صفحه کلیک کنید.

در طول بازی شاید مجبور باشید که از ترکیب چند شیء، وسیله جدید دیگری ایجاد کنید. برای این منظور بر روی شیء مورد نظر کلیک کرده سپس آن را با روش کشیدن و رها کردن با شیء دیگر ترکیب می کنید. (دکمه ماوس نباید رها شود.)

کتابچه آن اسمیت

بعد از صحبت با عایشه، تصویر کتابچه آن اسمیت را در میان اشیایی که در اختیار دارید ملاحظه می کنید. برای باز کردنش بر روی آن کلیک کنید. در این کتابچه اطلاعات ارزشمندی وجود دارد که می تواند شما را در حل مشکلات یاری کند.

New Game : بازی جدید

Load a game: بارگذاری مراحل ذخیره شده

Delete Profile: پاک کردن شناسه ها(هر بازیکنی می تواند یک شناسه مخصوص به خود بسازد تا مراحل ذخیره شده و تنظیمات او با سایرین متفاوت گردد)

Options : تنظیمات

Cinematic: مشاهدۀ فیلم های بازی (البته تا جایی که رفته اید)

Credits: سازندگان بازی

Quite Game: خروج از بازی

برای شروع می توانید “New Game” را انتخاب و روی ok کلیک نمایید. پنجره ای بازمی شود که در آن باید نام (یا همان شناسۀ) خود را وارد و روی ok کلیک نمایید تا بازی آغاز گردد.

حرکت / برداشتن / اعمال کردن و . . .

پنجرۀدارایی ها

منوی میان بازی

دوبارکلیک = دویدن

1- درصورت ضعیف بودن سیستم می توانید با تغییر پارامترهای گرافیکی، بازی را سریعتر کنید.

2- حتماً گفتگوها را کامل انجام دهید.

3- می توانید با راست کلیک گفتگو ها را رد کنید ولی جذابیت بازی به همین صحبت هاست!

4- بازی های ماجرایی برای به چالش درآوردن فکرشماست، پس تا حدامکان از راهنمای مراحل پرهیز نمایید.

5- مراحل ذخیره شده بازی در داخل بازی و شاخۀ ” Saves” وجود دارد. برای استفاده از آنها محتویات را در my documents و شاخۀ “نام شناسه \ بهشت گمشده ” کپی کنید.

مارانیا- قصرشاهزاده

بازی از قصر شاهزاده ای در مارانیا آغاز می شود. شما در نقش” آن اسمیت” به هوش می آیید در حالی که چیزی از گذشته به خاطر نمی آورید !!!

از تخت برخاسته و به طرف پایین تصویر حرکت کنید به سمت میز کناردیوار رفته و ازروی آن پاکت را برداشته و بخوانید. حال از پنجره سمت چپ بیرون را نگاه کنید. زنی را می بینید، او عایشه خدمتکار قصر است. عایشه وارد اتاق شده و با دوربینی که در دست دارد از شما عکس می گیرد و سپس آنرا به همراه کیفی که گویا برای شماست، به شما می دهد. او می گوید که نام شما ” آن اسمیت” است چراکه این اسم ابتدای کتابی که داخل کیفتان بوده نوشته شده و احتمالاً شما نویسنده کتاب هستید. با کلیک راست متوجه محتویات کیفتان می شوید: یک حلقه فیلم، کارت کتابخانه، دوربین عکاسی، یک شال ابریشمی، نقشه و یک کتاب نوشته ” آن اسمیت”. با استفاده از ذره بین فهرست دارایی ها میتوانید کتاب را مطالعه کنید. با عایشه صحبت کرده واز اتاق خارج شده به سمت قفسه روبرو بروید. ظرف نفت و آتش زنه را از قفسه بردارید. حال به سمت پایین تصویر بروید به سمت بالکن رفته و با مردی که جلوی درب ایستاده صحبت کنید. اما او حاضر نیست با شما صحبت کند و به شما اجازه نمی دهد که به ملاقات شاهزاده بروید، پس برای ملاقات شاهزاده باید چاره ای اندیشید!!!…

بازگردید و مستقیم به طرف درب روبرو بروید. با استفاده از آتش زنه چراغ را روشن کنید. برای باز کردن درب به کلید نیاز دارید. به اتاق بازگردید. شال ابریشمی را از فهرست داراییهایتان انتخاب نموده و به عایشه هدیه کنید، او نیز در عوض کلید را به شما میدهد. با انتخاب موضوعات مختلف اطلاعاتی درباره قصر بدست آورید. بعد از پایان صحبتهایتان با عایشه، او از اتاق خارج می شود. شما نیز از اتاق خارج شده به سمت در رفته و آنرا با کلید باز کنید. وارد بالکن قصر شوید. از پله ها پایین رفته و با زنی که روی سکوی وسط حیاط نشسته صحبت کنید. او خانم سوآفی مدیر قصر است. حال به اتاقهای اطراف رفته و به آنها نگاهی بیندازید. به حیاط بازگشته به سمت روبرو جایی که دو زن در حال صحبت هستند بروید. کنار آنها دری را می بینید. در را گشوده و وارد شوید. وارد اتاقی می شوید که یک حوض وسط آن است و سمت راست آن یک باغ را مشاهده میکنید. وارد باغ شده و به جلو بروید. با مصطفی، باغبان قصر صحبت کنید. مسیر را به سمت پله ها ادامه داده از پله ها بالا رفته تا زنی را در آنجا ببینید. با او صحبت کنید. او همسر شاهزاده است. پس از اینکه میگویید قصد ملاقات شاهزاده را دارید، او ناراحت شده و دیگر با شما صحبت نمی کند. مسیر را بازگشته و در صورت نیاز دوباره با مصطفی صحبت کنید. از باغ خارج میشود. بار دیگر بازگشته و صحبتهای خود را (در صورت تمام نشدن) با بانوی قصر کامل کنید. سپس بازگشته و به سمت عایشه بروید. با او صحبت کنید. پس از آن به طرف قفس که سمت چپ سکو است بروید. هنگامی که به قفس رسیدید دوباره به سمت چپ رفته تا بانوی قصر را درآنجا ببینید. با او صحبت کنید. سپس از آنجا بیرون آمده و با خانم سوآفی در بالای پله ها صحبت کنید. به سمت دو زنی که جلوی کاناپه کنار حوض با هم در حال صحبت هستند، بروید. کنار آنها یک کوزه دیده می شود آنرا برداشته و از آب استخر (قبل از کاناپه ) پر کنید. پس از آن به سمت قفسی که ابتدای اتاق پرنده ها قرار گرفته بروید به ورودی قفس سمت چپ رفته و عکس سه زن را ببینید: لاغر، متوسط و چاق.

در مکان تاریک سمت چپ قفس دو کیسه به صورت آویزان قرار گرفته بر روی کوزه پر از آب کلیک و سپس روی کیسه جلویی کلیک کنید تا آب داخل آن رفته وکیسه سنگین شده و قفس بالا بیاید. حال وارد آن شوید و شیرینی ها را بردارید. به نزد بانو بازگردید و آنها را به او بدهید. او آنها را از شما گرفته و می خورد، اما باز هم از شما شیرینی می خواهد! به سمت حوض آب بازگشته و کوزه خود را باز هم ازآب پر کنید. مجدداً به سمت دو کیسه آویزان رفته و دومی را هم از آب پر کنید تا قفس بالاتربیاید. حال به سمت تصویر سه زن رفته و بار دیگر شیرینی ها را برداشته و آنها را نیز به بانو بدهید. بانو آنها را نیز می خورد و باز مقداری دیگر شیرینی از شما طلب می کند. به سمت کیسه های آویزان بازگردید و روی چنگکی که جلوی دو کیسه است کلیک کنید تا دو کیسه پایین بیاید، با اینکار قفس پایین آمده و شما با کلیک بر بالای قفس که به شکل ذره بین درآمده از آن بالا رفته و شیرینی ها را بر دارید.آنها را به پرنسس بدهید. بانو با خوردن این همه شیرینی احساس ورم کرده و می خواهد حمام بخار بگیرد.

مارانیا- حمام بخار

باید حمام بخار را برای بانو آماده کنید! نگران نباشید شما همه این کارها را برای ملاقات با شاهزاده انجام می دهید!

با خانم سوآفی که بالای پله ها ایستاده است راجع به حمام بخارصحبت کنید.از پله ها پایین آمده، نزد بانو رفته و با او صحبت کنید. او به شما یک مدال میدهد. حال به سمت اتاق دیگ بخار بروید ( این اتاق در سمت چپ نشان سر پرنده قرار دارد.) وارد اتاق شده به سمت راست رفته تا روی دیوار پنلی را ببینید. مدال را در سوراخ بالای پنل قرار دهید و سپس اهرم را بکشید. مدال به شکل یک ورقه فلزی در می آید. آن را بردارید. حال به سمت دیگ بخار بروید. یک دستمال کثیف پایین مخزن دیده می شود، آنرا برداشته و به سر میله ای که داخل دهانه کوره قرار گرفته ببندید. حال آنرا به نفت (oilflask) آغشته کرده و در آخر با فندک آن را روشن کنید. آتش دیگ بخار روشن می شود. به اتاق سمت راست بروید. وارد شده به سمت روبرو رفته و ورقه سوراخ دار خود را در بالای دستگاه قرار داده و اهرم را به بالا بکشید تا نوری از آن به سمت دیوار منعکس شود. به طرف دیوار سمت چپ بروید. یک چرخ می بینید که پایین آن دو چرخ کوچک قرار گرفته، چرخها را باید طوری بچرخانید که سوراخهای ورقه شما با سوراخهای چرخ در یک راستا قرار بگیرد. اگر این کار را به درستی انجام دهید، خواهید دید که بانو از اتاق پرنده ها خارج شده و وارد حمام بخار می شود.

مارانیا- لباس مخصوص

بانو بعد از اینکه بانو وارد حمام شد، خود را درحیاط کنار حوض

می بینید. به سرعت از پله ها بالا رفته و داخل سبد بزرگی که در بالکن گذاشته شوید و بیرون را نگاه کنید. خانم سوآفی به سمت اتاق می آید و درب اتاق بانو را با چرخاندن سر پرنده ها باز می کند. باید جهت سرها را به خاطر بسپارید تا شما هم بتوانید آنرا باز کنید. پس از رفتن خانم سوآفی به سمت سر پرنده ها رفته و آنها را به این ترتیب بچرخانید (از چپ به راست) چپ – راست – راست مایل به پایین. در اتاق باز شده و شما می توانید وارد اتاق بانوی قصر شوید. پس از ورود در قسمت چپ، کنار پنجره طنابی وجود دارد که با کشیدن آن زنگ اتاق عایشه به صدا در می آید و عایشه بعد از شنیدن آن به اتاق بانو می رود تا لباس او را از صندوق بردارد.

بانو بعد از اینکه بانو وارد حمام شد، خود را درحیاط کنار حوض

می بینید. به سرعت از پله ها بالا رفته و داخل سبد بزرگی که در بالکن گذاشته شوید و بیرون را نگاه کنید. خانم س

وآفی به سمت اتاق می آید و درب اتاق بانو را با چرخاندن سر پرنده ها باز می کند. باید جهت سرها را به خاطر بسپارید تا شما هم بتوانید آنرا باز کنید. پس از رفتن خانم سوآفی به سمت سر پرنده ها رفته و آنها را به این ترتیب بچرخانید (از چپ به راست) چپ – راست – راست مایل به پایین. در اتاق باز شده و شما می توانید وارد اتاق بانوی قصر شوید. پس از ورود در قسمت چپ، کنار پنجره طنابی وجود دارد که با کشیدن آن زنگ اتاق عایشه به صدا در می آید و عایشه بعد از شنیدن آن به اتاق بانو می رود تا لباس او را از صندوق بردارد.

مخصوص بانو عایشه پس از برداشتن لباس با شما صحبت می کند. حالا شما تنها به عطر مخصوص بانو نیاز دارید. چرا که شامه نگهبان شاهزاده بسیار قویست و برای عبور از او باید عطر بانو را نیز بدست آورید. طرز تهیه عطر را باید از خانم سوآفی بپرسید. او حتماً به شما کمک خواهد کرد.

به سمت حیاط بروید. از پله ها پایین آمده و با خانم سوآفی که روی سکوی وسط حیاط نشسته در مورد طرز تهیه عطر صحبت کنید. او می گوید که عطر از گلهای وحشی که در باغ می رویند و تنها شبها باز می شوند به دست می آید و طرز تهیه کامل آن در کارگاه شاهزاده که در باغ واقع شده موجود است. از حیاط خارج شده و به باغ بروید. از پله ها بالا رفته و از کنار قفس به سمت پله هایی که به کارگاه شاهزاده منتهی می شود بروید تا به کارگاه برسید. از در وارد شده و به سمت کتابی که روی میز قرار گرفته بروید. کتاب را خوانده تا اجزای تشکیل دهنده عطر را بیابید.

اجزای تشکیل دهنده عطر موارد ذیل می باشند:

– پودر بادام

– گلهای وحشی که فقط شبها باز می شوند

– آبی مخصوص در شمال آفریقا( barbary water )

حال به طرف میز سمت راست رفته و آب را بردارید. سپس به راست پنجره رفته، از پله ها بالا بروید تا به تلسکوپ برسید. ازداخل آن بیرون را نگاه کنید. گل مخصوص را در باغ می بینید. حال از کارگاه خارج شوید.

برای چیدن مغز بادام به چوب عصا شکل و نوک تیز نیاز دارید. چوب اول را می توانید هنگام ورود به باغ زیر نیمکت سمت راستتان پیدا کنید. مسیر را ادامه داده و در سمت راست جلوی درب بسته بین دو باغچه چوب دوم را بیابید حال به سمت حوضچه ماهیها حرکت کنید. پایین پله هایی که به بالا منتهی می شوند، درست روبروی قفس یوزپلنگ زیر درخت بادام چوب سوم را پیدامی کنید. حال هر سه چوب در فهرست داراییهایتان قرار گرفته است. سه چوب را بر روی هم قرار داده تا یک چوب محکم بدست بیاید (برای این کار کافی است سه چوب را به ترتیب روی هم بیندازید). با آن به سمت درخت رفته، شاخه درخت را تکان دهید تا دو عدد مغز بادام بر زمین بیفتد. آنها را بردارید. روبروی درخت قفس بزرگی را می بینید، به آن نزدیک شوید. به محض لمس کردن میله های قفس عایشه با فریاد از شما می خواهد از آن دور شوید. به حیاط قصر بازگردید. با عایشه راجع به یوزپلنگ صحبت کرده و از خانم سوآفی نیز درباره یوزپلنگ بپرسید.

هوا کم کم در حال تاریک شدن است از پله ها بالا رفته تا به اتاق خوابی که بازی را از آنجا آغاز کردید برسید.

به سمت جلو رفته تا وارد بالکنی که نگهبان شاهزاده آنجا ایستاده شوید. در آنجا می بینید که گلهای وحشی در حال باز شدن هستند. به اتاق خود بازگردید و روی تخت سمت چپ بخوابید در خواب شما یوزپلنگ را جلوی کارگاه می بینید. میتوانید با نگاه داشتن کلید سمت چپ ماوس و حرکت دادن آن او را کنترل کنید. با زدن کلید ESC از این حالت خارج می شوید.

پس از خارج شدن از این حالت از خواب بیدار می شوید.

به باغ بروید در ابتدای ورود به باغ در سمت چپ زیر نیمکت، یکی از گلهای وحشی را می بینید که روی زمین افتاده است آنرا بردارید و به سمت کارگاه شاهزاده بروید.پس از ورود به کارگاه برای بدست آوردن عطر اقدام کنید.

عطر را به این روش باید بسازید:

ابتدا به سمت دستگاه آسیاب کوچکی که در سمت راست واقع شده رفته، بادام را داخل آن ریخته و چرخ دستگاه را بچرخانید تا بادام ها پودر شوند. حال ظرف پودر بادام را برداشته و به آرامی به سمت دستگاه تقطیر که پشت دستگاه آسیاب است رفته و آب را در قیف بالای آن بریزید. سپس پودر بادام و گل را به آن اضافه کنید. حال با فندک شعله زیر دستگاه را روشن نمایید. عطر بدست آمده داخل شیشه می ریزد حال می توانید آن را بردارید.

عایشه در اتاق بین باغ و حیاط حوض مشغول نظافت است با او صحبت کرده و به اتاق خود بروید. حال شما در لباس بانو و با عطر او می توانید به ملاقات شاهزاده بروید. به بالکن سمت راست اتاقتان بروید، نگهبان شاهزاده شما را با بانو اشتباه گرفته و کنار می رود. شما نیز با خیال راحت در را باز کرده و وارد می شوید. از پله ها پایین بروید تا به سالن اصلی برسید. به سمت چپ بروید. شاهزاده را می بینید که در جایگاه خود نشسته است او شما را می پذیرد و با شما صحبت میکند. بهتر است تمامی گزینه ها را انتخاب و صحبتهای شاهزاده را گوش کنید. شما باید سفر خود را با یوزپلنگ آغاز کنید؟!

بعد از تمام شدن حرفهای شاهزاده به طرف درب کوچک سمت چپ رفته و از آنجا خارج شوید تا به اتاق خود بازگردید. عایشه حرفی برای گفتن ندارد. به حیاط و سپس درگاه باغ بروید. به جای ورود به باغ به سمت مقابل رفته و با خروج از در وارد شهر شوید.

به جلو حرکت کنید تا به جاده باریک برسید. پس از دیدن یک فیلم درباره شورشی ها، با مردی صحبت می کنید. پس از صحبت با او به سمت راست بروید، به مغازه سمت چپ که از آن فرش آویخته شده بروید. آنجا یک قهوه خانه است، وارد شده و با صاحب مغازه صحبت کنید.

بهتر است روزنامه را از سمت راست در داخل قهوه خانه برداشته و نگاهی به آن بیندازید. حال به سمت راست رفته و وارد مغازه ای که نمای آن حصیریست شوید. آنجا مغازه سلمانی است. با مرد آرایشگر صحبت کنید. سپس بازگشته، از زیر گذر عبور کنید تا به دوراهی برسید مسیر سمت چپ را پیموده تا به خیابانی بزرگ برسید به سمت راست بروید و وارد گاراژ حسن شوید. با حسن صحبت کنید. حسن برای خروج به شما کامیونی پیشنهاد میدهد اما کامیون نیاز به باطری، فن رادیاتور و تایر دارد! پس از پایان صحبت با حسن به راست بروید، در آنجا بقایای هواپیمای شکسته خود را می بینید. داخل آن شده و باطری و همچنین یک سری مدارک را از بالای داشبورد بردارید. حال از روی صندلی تکه ای فنر بردارید. از هواپیما خارج شده و از سمت چپ آن تلمبه دستی که روی زمین افتاده را نیز بردارید. به مدارکی که از روی داشبورد برداشته اید نگاهی بیندازید. از گاراژ خارج شده و مسیر راه باریک را بپیمایید واز سمت راست رفته تا به زیر گذر برسید. پس از عبور از گذر به دو مرد و یک سگ می رسید یکی از مردها شما را به سمت دیگری می برد و شما می بینید که دو مرد سوار بر دو موجود عجیب از کنارتان می گذرند. حال به سمت مرد پلیسی که با لباس سبز جلوی گذر روبرو ایستاده بروید. با او صحبت کنید او به شما گذرنامه ای با امضای شاهزاده می دهد که به شما اجازه خروج از شهر با آن داده می شود. مسیر را به سمت لنگرگاه ادامه دهید تا به دو مردی که کنار لنگرگاه ایستاده اند برسید. با آنها صحبت کنید. حال به سمت پسری که در سمت چپ ایستاده است بروید. او مختار برادر عایشه است، با او صحبت کنید (او به شما کمک میکند تا تایر را از لنگرگاه به گاراژ حسن ببرید). از لنگرگاه خارج شده و به شهر بازگردید. جاده باریک را طی کنید، از زیر گذر عبور کرده به سمت راست رفته و وارد سلمانی شوید. سمت چپ مغازه یک پنکه قدیمی را می بینید. از مرد آرایشگر بخواهید که پروانه پنکه را به شما بدهد او در قبال این درخواست می خواهد که پدال بادبزن دستی او را بسازید. پدال سمت چپ صندلی کف اتاق نصب است. با کلیک بر روی آن فنر را بین پدال و زمین قرار دهید تا بادبزن آرایشگاه درست شود. حال می توانید پنکه را خاموش کرده و پره های آن را بردارید. از آرایشگاه خارج شوید. صحنه ای برایتان پخش می شود که حسن غرق در خون کف گاراژ افتاده! به سمت روبرو بروید. مختار را می بینید که جلوی قهوه خانه ایستاده با او صحبت کنید. وارد قهوه خانه شوید یک روزنامه سمت راست روی سکو می بینید. آنرا برداشته و مطالعه کنید. حال به سمت صاحب قهوه خانه رفته و با او صحبت کنید و ازاو کلید عکاس خانه را بگیرید. حالا باید به عکاسی برای ظهور عکسهایتان بروید. مسیر را بازگشته و وارد زیر گذر سمت چپ شوید به طرف درب سمت راست رفته و با کلید در را باز کرده و وارد شوید.

سمت راست بر روی دیوار یک اهرم است و کنار آن تاریکخانه عکاسی. با یک فشار کوچک به اهرم چراغ تاریکخانه روشن می شود. وارد تاریکخانه شده و نگاهی به اطراف بیندازید. در سمت چپ یک دستگاه تایمر و در زیر آن یک کشو قرار دارد. داخل کشو کتابی است که نحوه چاپ عکس در آن به ترتیب توضیح داده شده است. دستگاه ظهور فیلم بر روی عکس نیز در طرف دیگر تاریکخانه است.

حال به اتاق اول بازگردید. اهرم را به سمت پایین فشار دهید تا چراغ قرمز تاریکخانه روشن شود، وارد آن شده و فیلم را درون دستگاه تایمر بگذارید. در این حین یک مزاحم وارد عکاسی شده و چراغ را روشن می کند” آن” به بیرون می رود اما کسی را نمی بیند. به تاریکخانه بازگردید روی تایمر سمت چپ دستگاه کلیک کنید و سپس فیلم را برداشته، به اتاق اول رفته اهرم را پایین بیاورید تا چراغ قرمز روشن شود. به تاریکخانه باز گشته تا عکس را روی کاغذ چاپ کنید. ابتدا فیلم را درون شیار پایین مخزن قرار دهید. حال یک کاغذ چاپ از سمت چپ پایین دستگاه برداشته و روی سطح پایین دستگاه بگذارید و دکمه راست را فشار دهید تا فیلم بر روی کاغذ چاپ شود. کاغذ عکس را درون سینی دستگاه بگذارید و بعد از چاپ تصویر برروی کاغذ آن را از داخل سینی بردارید. اینک عکس خود را در فهرست دارایی ها ملاحظه می کنید.

حال زمان چسباندن عکس برروی گذرنامه است. از فهرست دارایی ها عکس را برروی گذرنامه منتقل کنید تا گذرنامه تان عکس دار شود. از عکاسی خارج شوید. از زیر گذر عبور کنید تا به دوراهی برسید. مسیر سمت چپ راپیموده تا به گاراژ حسن برسید. وارد گاراژشوید. حسن را می بینید که کشته شده است.

به سمت راست و به طرف ماشین بروید. به سمت کاپوت ماشین رفته و داخل آن را نگاه کنید. باطری را در سمت راست پایین قرار دهید. پروانه پنکه را هم بالای آن بگذارید تا پروانه به باطری وصل شده و راه بیفتد. سپس برروی طناب جلوی ماشین کلیک کنید تا سر طناب به دستگیره سمت چپ گره بخورد. پس ازانجام این کار بر روی شیشه جلوی ماشین کلیک کنید تا داخل ماشین را ببینید. بر روی کلید بالای داشبورد، سمت راست فرمان کلیک کنید. ماشین به حرکت درآمده و پایین می آید. تلمبه دستی را انتخاب کنید و آن را بالای بشکه سمت راست وصل کنید سپس بر روی تلمبه کلیک کرده تا گازوییل وارد کامیون شود. پس از اتمام اینکار بر روی فرمان اتومبیل کلیک کنید. در انتها شما ” آن” را می بینید که اتومبیل را به حرکت در آورده و آنرا به باغ منتقل می کند و کامیون طوری پارک می شود که قفس پشت آن قرار می گیرد.

از باغ وارد اتاق بین باغ و حیاط شوید و از درب سمت راست (درب کنار دو زن) وارد اتاق شاهزاده شوید. شاهزاده به شما یک کلید می دهد. کلید را از او گرفته و به باغ بروید. در باغ با مصطفی صحبت کنید.

حال به طرف چرخ سمت راست بروید دوبار بر روی آن کلیک کنید تا چرخ در جهت عقربه های ساعت چرخیده و در حوضچه باز شود. حال به سمت چپ رفته و اهرم حوضچه را یکبار بکشید. ملاحظه می کنید ماهی ها وارد حوضچه کوچک می شوند. از پله ها بالا بروید و خود را از طریق پله های کنار درخت بادام به قفس وسط باغ برسانید . به سمت درقفس رفته و آن را با کلیدی که از شاهزاده گرفته اید باز کنید. قفس چرخیده و شما وارد قفس می شوید. به جلو حرکت کنید تا به کنترل کننده برسید. اهرم سمت راست روی زمین را بکشید تا آب حوض خالی شود. حال باید پل قفس را بچرخانید اما کنترل کننده بسته است. شما باید یوزپلنگ را مستقیماً به سمت پشت کامیون هدایت کنید. برای اینکار ابتدا یکبار برروی 6 کلیک کنید (از چپ به راست خط های بالای پنل کنترلی را شمرده و روی وضعیت6 کلیک کنید) سپس اهرم سمت راست را بکشید.

می بینید که قفسها در امتداد یکدیگر قرارنگرفته اند. در مرحله دوم فلش را در وضعیت 3 قرار دهید و دوباره اهرم سمت راست را بکشید. مشاهده می کنید که قفسها در امتداد یکدیگر قرار گرفته اند و درب قفس یوزپلنگ باز شده و وارد قفس پشت کامیون می شود. از باغ خارج شده و به سمت اتاق شاهزاده حرکت کنید. وارد اتاق شاهزاده شده و با او خداحافظی کنید. شاهزاده هم با امضای خود گذرنامه را معتبر کرده و به صورت خودکار گذر نامه به لیست دارایی هایتان افزوده می شود. وارد باغ شده و به سمت کامیون بروید. سپس سوار شده و از شهر خارج شوید.

می بینید که قفسها در امتداد یکدیگر قرارنگرفته اند. در مرحله دو

م فلش را در وضعیت 3 قرار دهید و دوباره اهرم سمت راست را بکشید. مشاهده می کنید که قفسها در امتداد یکدیگر قرار گرفته اند و درب قفس یوزپلنگ باز شده و وارد قفس پشت کامیون می شود. از باغ خ

ارج شده و به سمت اتاق شاهزاده حرکت کنید. وارد اتاق شاهزاده شده و با او خداحافظی کنید. شاهزاده هم با امضای خود گذرنامه را معتبر کرده و به صورت خودکار گذر نامه به لیست دارایی هایتان افزوده می شود. وارد باغ شده و به سمت کامیون بروید. سپس سوار شده و از شهر خارج شوید.

کامیون شما در حال پیمودن جاده است که ناگهان دو موجود عجیب مانع راهتان می شوند و ماشین از جاده منحرف شده و به دره سقوط می کند. یوزپلنگ از قفس خارج شده و ماشین هم به ته دره افتاده است. ابتدا به سمت ماشین رفته و تکه شیشه ای که روی زمین افتاده را بردارید. حال به سمت جاده باریک بروید. جلوی شما یک درخت مو غول پیکر قرار گرفته، جلو رفته و با استفاده از شیشه شاخه ای که راه را مسدود کرده قطع کنید. جلو رفته و از شاخه ها ی سمت راست عبور کنید. ناگهان شاخه شکسته می شود. بازگردید و مسیر سمت چپ را ادامه دهید. برروی شاخه جلویی با شیشه کلیک کنید ناگهان ماری شما را نیش می زند. بازگردید و مسیر سمت راست را بروید. طنابی که از درخت به زمین آویزان شده را بگیرید و از درخت پایین بیایید. حال مسیر باریک را به سمت جلو ادامه دهید.

شما در مسیر خود با حیواناتی که پالمت نام دارند روبرو می شوید که آنها اجازه عبور به شما نمی دهند. تنها وقتی شاهین بالای سر آنها به پرواز درمی آید آنها زیر ماسه ها مخفی می شوند. شما نیز باید صبر کنید تا پالمت ها در زیر ماسه ها مخفی شوند سپس از آنجا عبور کنید و به سمت تنه درختی که در طرف دیگر قرار دارد بروید. حالا روی تنه درخت کلیک کنید تا با پا آن را در دره کوچکی که مانع عبور شماست بیندازید. مسیر را ادامه داده از روی تنه درخت عبور کنید. باز هم به پالمت ها می رسید. این بار هم صبرکنید تا شاهین بالای سر آنها به پرواز درآید. پس از آن هنگامی که پالمت ها زیر ماسه ها مخفی شدند از آنجا نیز عبور کنید و به طرف دیگر دره بروید.

به جلو رفته، مسیر را به راست ادامه داده تا به برکه ای برسید. برای عبور از برکه باید از روی نیلوفرهای آبی بگذرید. ماوس را حرکت داده و هر کجا علامت فلش را دیدید” آن” را به همان سمت هدایت کنید. چنانچه نیلوفر مورد نظر محکم باشد ” آن” بر روی آن می ایستد تا او را به نیلوفر بعدی هدایت کنید در غیر این صورت به عقب باز می گردد.مسیر را ادامه داده تا به آن طرف برکه برسید. مسیر را به سمت جلو ادامه دهید تا به مردی که کنار جسد گزلین (موجوداتی شبیه به شتر مرغ ولی …) ایستاده برسید. با او صحبت کنید و از او درباره یوزپلنگ، گزلین ها و … بپرسید. مسیر سمت راست را به جلو ادامه دهید. یوزپلنگ را می بینید که پشت حصارها در حال راه رفتن است از روی زمین مقداری شاخ و برگ درخت برداشته و به سمت راست، داخل تنه درخت بروید.

حال شاخ و برگها را کف تنه درخت گذاشته و با فندک آتش درست کنید. دود آتش خفاشها (پولوپولو) را بیرون میکند. شما نیز از کنده خارج شوید تا دود تمام شود. سپس وارد تنه درخت شده و از آن بالا بروید. مسیر را به سمت چپ ادامه دهید. یک میله فلزی می بینید، آنرا بردارید و مسیر را به سمت جلو ادامه دهید. مسیر بسته است با ترکیب میله فلزی و شیشه یک نیزه ساخته و با آن طناب را از پله کان جدا کنید و به جلو حرکت کنید. از روی کنده ای که سر راه است بالا برویدو سعی کنید طنابی که از آن آویزان است را بگیرید. موفق نمی شوید! روی تنه کلبه (برروی علامت ذره بین) کلیک کنید سپس با نیزه برروی جاهای مشخص شده کلیک کنید. ملاحظه می کنید روی سقف کلبه فرورفتگی ایجاد می شود. با گرفتن مکانهای فرو رفته از سقف بالا بروید. اینبار هم هنگام جلورفتن و پریدن از روی شیار به پایین می افتید. به سمت کلبه سمت راستی بروید، وارد کلبه شوید و با رییس قبیله صحبت کنید. مترجم او (جادوگر دهکده) برایتان حرفهای رییسش را ترجمه می کند. پس از پایان یافتن صحبت با رییس قبیله ” آن” بیهوش میشود! سم ماری که او را نیش زده اثر کرده است.

شما توسط جادوگر یا همان مترجم مداوا شده اید. او به شما می گوید که چه مشکلی برایتان پیش آمده بود. با او صحبت کنید. او شما را دختر رودان می خواند؟! پس از تمام شدن صحبتهایتان از کلبه خارج شوید. مسیر را به سمت جلو ادامه داده تا به زن و مرد و بچه ای که درآنجا ایستاده اند، برسید. سپس ابتدا به سمت راست و بعد به سمت چپ، به طرف مردی که جلوی کلبه اش ایستاده بروید. با او صحبت کرده و در آخر مقداری گیاه که جلوی او روی حصار قرارگرفته بردارید. مجدداً به سمت راست بازگردید. از نردبان عبور کنید و به سمت دو راهی بروید که یک کنده بزرگ درخت در آنجاست و کوزه هایی که از حصارها آویزان شده اند. بر روی کوزه بزرگ که پایین تر است کلیک کرده و آن را بالا بکشید و از داخل آن پولوپولو را بردارید. مسیر را بازگشته و پس از رسیدن به درخت بزرگ به چپ بروید. به جلو بروید تا تعدادی گزلین که در حصاری بسته شده اند را ببینید. داخل شده، از کنار گزلین ها عبور کرده و از سمت دیگرحصار خارج شوید. حرکت کنید تا به نردبان برسید. از نردبان بالا رفته و با شاهزاده جوان صحبت کنید. پس از پایان صحبتهایتان با شاهزاده مسیر را بازگردید از حصار خارج شوید و مسیر سمت چپ را دنبال کنید تا به ماهیگیربرسید.

اکنون ماهیگیرنمی تواند به صید مشغول شود! شما خودتان باید یک “سندآب” صید کنید. روی صندلی ماهیگیر بنشینید. دو چرخ در دو طرف صندلی است که شما با آنها قلاب و خود را به چپ و راست متمایل می کنید. طعمه های رنگی هم سمت راست هستند. یکی را برداشته به قلاب وصل کنیدو منتظر شوید تا یکی از سندآب ها به دام بیفتد. در اینکار باید کمی حوصله داشته باشید. به محض در دام افتادن سندآب، اورابالا بکشید تا سندآب به فهرست دارایی هایتان افزوده می شود. حال به داخل کلبه رفته و با آقای سرگرد “صبح بخیر” صحبت کنید. سندآب را به ماهیگیربدهید. حالا به دو گیاه نیاز دارید. اولی را از جلوی حصار مردی که پس از رییس قبیله با او صحبت کردید (بعداز نردبان)، برداشتید. حالا به سمت همان نردبان رفته و از آن بالا بروید. برای رسیدن به همان نردبان پس از خارج شدن از کلبه ماهیگیر، مسیر را بازگشته، از کنار گزلین ها عبور کنید تا به درخت بزرگ برسید. سپس مسیر سمت راست ” آن” را پیموده تا به نردبان برسید. از نردبان بالا بروید. جلوی کلبه پسر پل سمت چپ را انتخاب کنید. پس از رسیدن به انتهای مسیر به سمت چپ بروید. حال به دو کلبه می رسید، یکی درروبرو که یک زن جلوی آن ایستاده و یکی در طرف چپ. مسیر کلبه سمت راست را ادامه دهید تا به گیاه دوم برسید (درست جلوی کلبه برروی حصار). آن را بردارید. اکنون شما هر دو گیاه را به دست آورده اید.

مسیر را بازگردید و از نردبان جلوی کلبه پسرک پایین آمده و مسیر سمت راست را ادامه دهید. هنگامی که به درخت بزرگ رسیدید مسیر سمت چپ درخت را ادامه دهید تا به کلبه ماهیگیر برسید. دو گیاه رابه ماهیگیر داده و با آقای سرگرد “صبح بخیر” صحبت کنید. شما باید پولوپولو را نیز به ماهیگیر بدهید. پس از خروج سرگرد “صبح بخیر” ، خارج شده و دوباره بازگردید. حال می توانید از دیوار سمت راست کلبه پوست را بردارید. پس از انجام این کار کلبه را ترک کنید و به سمت کوزه های آویزان بروید. جلوی کلبه در سمت راست مسیری به طرف پایین وجود دارد مسیر را ادامه داده تا به طبل برسید. از نردبان سمت چپ بالا بروید. حال پوستی که از کلبه ماهیگیر برداشتید را روی طبل بگذارید. نزد شاهزاده جوان بازگردید. کلبه او بعد از حصار گزلین هاست. با شاهزاده صحبت کنید. او به شما نحوه طبل زدن را آموزش می دهد. به سمت طبلها رفته و طبق آموزش شاهزاده آن را به صدا درآورید. پولوپولوها از تنه درخت بزرگ خارج می شوند. شاهزاده هم شاهین را به پرواز در می آورد تا پولوپولوها را شکار کند. دوباره به کلبه شاهزاده باز گردید و پولوپولو را که در نزدیکی شاهین آویخته شده بردارید. بازگشته و مسیر را به سمت درخت بزرگ ادامه دهید. از نردبان بالا بروید. سپس به سمت راست بروید. وارد کلبه شوید(جلوی آن یک پسر ایستاده). چنگک را از سمت راست و تمام میوه های درخت بائوبات را بردارید. از کلبه خارج شده و به جلو بروید. هنگامی که به نردبان جلوی کلبه پسرک رسیدید، به سمت راست بروید. به سمت کلبه سمت راستی که علامتی جلوی آن وجود دارد بروید. به علامت نگاهی بیندازید و سپس وارد کلبه شوید. یک دستگاه جالب مخصوص اندازه گیری وزن و ساخت طناب با توجه به آن در آنجا وجود دارد. ” آن” را برروی دستگاه ببرید تا وزن شود. وزن او به اندازه دو و نیم عدد از میوه هاست.باید از شیره میوه ها طنابی ارتجاعی بسازید که هم وزن ” آن” باشد. یعنی تنها شیره دوعدد و نیم از میوه ها کافیست. ابتدا یک میوه را درون دستگاه سمت راست وزنه بگذارید و بر روی اهرم سمت راست کلیک کنید. میله نوک تیز داخل میوه شده و شیره آن را خارج می کند. این کار را یک بار دیگر هم انجام دهید. پس از خارج شدن شیره میوه دوم یک میوه دیگر بگذارید. این بار بر روی “وسط” میوه کلیک کنید تا تیغه بالای آن پایین آمده، میوه نصف شود سپس برروی اهرم سمت راست کلیک کنید تا شیره خارج شود. حال به سمت دستگاه دیگر سمت راست کلبه که شبیه قرقره است رفته، اهرم آن را بچرخانید تا شیره به صورت طنابی ارتجاعی بافته شود. طناب را برداشته و از کلبه خارج شوید.مسیر سمت راست را ادامه داده و از نردبان پایین بروید. به سمت راست به طرف درخت بزرگ بروید. حال راه باریکه سمت چپ را به طرف خانه ماهیگیر پیش بگیرید. از کنار کلبه ماهیگیر عبور کنید سمت چپ سکوی ماهیگیری یک نردبان وجود دارد از آن پایین بروید. هنگام پایین رفتن چنگک به دره می افتد. جلوی نردبان روی لبه سکو بایستید و طناب را به پای خود ببندید تا به پایین پرتاب شوید و چنگک را بردارید. چنگک را به طنابی که بالای دریچه آویزان است وصل کنید و بعد پولوپولو را به چنگک آویزان کنید.

حال اهرم را کشیده تا کف دریچه باز شود. از سمت چپ شاخه را از روی زمین بردارید. شاخه ها به طوراتوماتیک کف دریچه قرار می گیرند. اینک از نردبان بالا رفته و منتظر شوید. در پایان فیلمی را مشاهده می کنید که ” آن” به خواب رفته و یوزپلنگ به دنبال شکار سمت طعمه رفته و گرفتار می شود. (در صورت تمایل می توانید با یوزپلنگ بازی کنید. در غیر این صورت با زدن کلید ESC ازاین حالت خارج شوید.) صبح فرا میرسد. به نزد جادوگر بروید. از کنار گزلین ها عبور کنید. پس از رسیدن به تنه درخت بزرگ به طرف نردبان و سپس به سمت جلو و چپ بیایید. جادوگر را می بینید که پشتش دو جسد آویزان شده است. آن دو جسد مربوط به قاتلین سرگرد “صبح بخیر” است. جادوگر گزارش جاسوسی را با یک گزلین به شما می دهد. شما سوار گزلین و قفسی در پشت آن که یوزپلنگ در آن قرارگرفته راهی می شوید و این ادامه سفر شماست.

ابتدا گزارش جاسوسی را مطالعه کنید. سپس به سمت راست به طرف ماشین رفته و از گوشه ای که کامیون فرو رفته یک گالن را بردارید. در قسمت سمت راست تا انتهای اسکله پیش بروید. یک وسیله شبیه قایق آنجاست. گالن را زیر آن قرار دهید. دوباره به سمت ماشین رفته و گالن دوم را برداشته و کار قبل را تکرار کنید. این کار را تا سه بار انجام دهید. حال به سمت گزلین رفته و برروی او کلیک کنید. گزلین داخل قایق می شود. شما هم به دنبال او سوار شوید. روی پاهای حیوان کلیک کنید. گزلین با راه رفتن بر روی تسمه های داخل قایق، آن را به حرکت در می آورد. اما باز هم حادثه!…

مسیر را به سمت جلو ادامه دهید. به دو معدنچی می رسید که با هم در حال صحبت کردن هستند. مسیر سمت راست را ادامه دهید. به سمت چپ رفته و از میان کلبه ها عبور کنید. در سمت راست مردی را روی بالکن کلبه ای می بینید. از پله های پشت کلبه بالا رفته و وارد شوید. از درب سمت راست وارد اتاق شوید. مردی که در اتاق ایستاده هارامبی نام دارد. با او صحبت کنید و سپس از آنجا خارج شوید. به محض خروجتان او مشخصات شما را گزارش می کند. بیرون از کلبه چند معدنچی باهم صحبت می کنند. مردی را نیز در کنار درب معدن بر روی زمین نشسته می بینید که مجروح است و مدام با خود می گوید: 1095- یک جانور- دادا!

مجدداً به دفتر معدن باز گردید و از هارامبی راجع به آن مرد بپرسید. هارامبی جواب سوالات ” آن” را داده و در آخر او را در همان دفتر معدن محبوس می کند. حالا ” آن” باید خود را از این محبس نجات دهد!

به سمت طاقچه سمت چپ بروید. یک کلاه و لباس کارگر معدن آنجاست. آنرا بردارید. سه عدد عصا، یک میله کهنه و یک میله نو نیز وجود دارد. آنها را هم بردارید. اکنون به سمت راست جلوی صندلی بروید. زیر میز بین دو تا از چوبهای کف زمین یک شکاف دیده می شود. یکی از دسته ها را با میله نو در فهرست دارایی تان با هم ترکیب کنید و سپس با چوب معدن جدید کف اتاق را باز کنید. حال به سمت چپ اتاق پشت جالباسی بروید و لباس خود را تعویض کنید. ” آن” به یک معدنچی تبدیل شده است! به طرف سر حیوانی که بر روی دیوار نصب است رفته و از آن بالا بروید. بالای سقف مخفی شوید. هارامبی وارد اتاق شده، متوجه شکاف روی زمین که شما ایجاد کردید می شود و گمان می کند که از آنجا گریخته اید. پس از رفتن او شما میتوانید از سقف پایین بیایید. از درب خارج شده و از درب سمت راست وارد خیابان شوید. به راست بروید سپس کمی به جلو آمده و دوباره به راست حرکت کنید. هارامبی در راه شما را می بیند، اما شما را نمی شناسد. راهتان را ادامه دهید تا به ورودی معدن زامارات برسید. سپس به چپ حرکت کرده و از اولین ورودی گذشته و تا انتها بروید. به ورودی دوم می رسید. دو مرد را که در آنجا مشغول صحبت هستند می بینید. به ورودی اول بازگردید. داخل شوید و درگوشه سمت چپ بر روی پنل کنار سکو کلیک کنید. با استفاده از بالابر به داخل معدن بروید. به سمت چپ رفته و وارد دفتر معدن شوید. با بیل صحبت کنید. او درباره معدن توضیحاتی به شما می دهد. از دفتر بیل خارج شوید. به طرف ورودی معدن که در کنار دفتر بیل واقع شده بروید. یک طناب بر روی زمین افتاده، آنرا بردارید و به سمت چپ حرکت کنید. ناگهان با فیلی مواجه می شوید که در آنجا بسته شده است. به دفترکار بیل بازگشته و راجع به فیل با او صحبت کنید. او می گوید که فیل خیلی پیرشده و نابینا هم هست. برای بالا بردن او منتظر یک جرثقیل هستند. پس از اتمام صحبت هایتان، بیل از دفتر خارج شده و ” آن” بعد از رفتن او تغییر لباس می دهد. به سمت میز بروید. داخل کشو، دو عدد تیغه و یک آچار فرانسه است. آنها را بردارید.

معدن زامارات- قسمت دوم

بیل باز می گردد. از دفتر خارج شده به سمت فیل بروید با آچار فرانسه پیچ سمت چپ که پای فیل به آن بسته شده را باز کنید. او به طرف بالابر حرکت می کند، شما هم به همان طرف بروید. به سمت بالابر رفته و برروی سقف آن کلیک کنید. درسقف باز شده و شما برروی سقف می روید. حالا دو تیغه را در سوراخهای روی دو میله سمت چپ قراردهید، از سقف پایین آمده و دکمه سمت چپ بالابر را بزنید تا بالابر کمی به طرف بالا حرکت کند. سپس طناب را از فهرست دارایی هایتان انتخاب و به کف بالابر گره بزنید. فیل حرکت کرده و کف بالابر را بیرون می کشد. به سطح پایین بالابر بروید. یک دستگاه کنترل آنجاست. یک کلید در وسط قسمت پایین اهرم وجود دارد آنرا به راست بچرخانید. حال اهرم را به پایین بکشید. به جلو حرکت کنید و با خانم مهندس معدن که مهندس دادا نام دارد صحبت کنید. او شما را زندانی می کند. یوزپلنگ این جاست! ( در صورت تمایل می توانید با یوزپلنگ بازی کنید. در غیر این صورت با زدن کلید ESC ازاینحالت خارج شوید).

یوزپلنگ به طرف ” آن” رفته و او را بیدار می کند. نگاهی به اطراف بیندازید. به چپ بروید. جلوی تخته سنگها یک فانوس شکسته می بینید آنرا بردارید. حال به طرف سکوی سمت راست رفته و برروی طناب کلیک کنید نفت داخل فانوس شکسته را برروی طناب بریزید و با استفاده از فندک آن را آتش بزنید. طناب پاره شده و بالابر آزاد می شود. وارد بالابر شده کلید آنرا بزنید تا به بالا حرکت کند. درقسمت جلوی بالابر، سمت راست سطلی پراز زمرد قرار گرفته است مقداری از آن را برداشته و سپس به سمت چپ بروید. برروی تخته ای مقداری سیم فیوز وجود دارد آنرا بردارید. وارد بالابر شده و باز کلید حرکت به سمت بالا را فشار دهید. مقدار بیشتری زمرد برروی دیوار! یک دریل برروی زمین افتاده آنرا برداشته و با استفاده از آن یک سوراخ روی دیوار ایجاد کنید. حالا به قفس بازگردید و با تکه ای از زمرد خفاش بالای قفس را نشانه گرفته و بزنید این کار را سه بار تکرار کنید تا خفاش برروی جعبه سمت راستی بیفتد. یوزپلنگ که خیلی گرسنه است روی صندوق پریده پایین می افتد و طعمه را می بلعد. کلید بالابر را زده که به پایین بیاید و در سمت راست بالابر دینامیت را بردارید. سوار بالابر شده و به بالا باز گردید. همان جایی که یک سوراخ در دیوار ایجاد کردید. دینامیت را در آنجا کار گذاشته و یک سر سیم فیوز را به فتیله آن وصل کنید. سپس به پایین آمده و سر دیگر سیم فیوز را که پشت یوزپلنگ روی زمین افتاده بردارید.به سمت چپ رفته و سیم را به “پایین” دستگاه انفجار ببندید. در آخر بر روی دستگاه کلیک کنید. دینامیت منفجر شده و معدن شماره 1095 در آب غرق می شود. ” آن” و یوزپلنگ با دستگاه کنترل زرد وارد معدن قبل یعنی معدن شماره 975 می شوند. از کف بالابر بالا آمده و به سمت دفتر بیل بروید. با او صحبت کنید و او رامتقاعد کنید که آنجا را ترک کند اما او حاضر به ترک محل کار خود نیست و در عوض فیل را به شما میدهد و شما را به همراه فیل و یوزپلنگ به بالا منتقل می کند. به راست بیایید. مقابل بالابر در سمت چپ جایی که مشخص شده است (شبیه سنگ چین های روی هم) کلیک کنید. مشاهده میکنید که سوار بر فیل با یوزپلنگ به سمت بالا کشیده می شوید.با مردی که جلوی درب ورودی معدن نشسته صحبت کنید. هارامبی توسط سربازان رودان به دار آویخته شده است. پس از پایان یافتن صحبتهایتان با مرد به سمت راست بروید. تا سفر ادامه یابد.

” آن” توسط انقلابیون دستگیر شده و درقفسی از درخت آویزان است. همچنین مأموری در پایین مراقب است!

حال او باید باز هم برای آزادی تلاش کند…! شما باید قفس را به چپ و راست حرکت دهید.برای این کار “کرسر” را به چپ برده کلیک کرده و نگاه دارید تا قفس به چپ بیاید حال به سرعت “کرسر” را به راست برده و نگاه دارید. این کار را چند بار تکرار کنید تا قفس در بالاترین حد ممکن به چپ و راست تاب بخورد. هنگامی که قفس به سمت راست یعنی به طرف شاخه های درخت رفت برروی شاخه درخت کلیک کنید تا ” آن” یکی از شاخه ها را بشکند و به دست بیاورد. دوباره قفس را تاب دهید اما این بار کندوی عسل هدف شماست. پس از رسیدن به بالاترین نقطه با چوب به کندو بزنید. کندو به زمین افتاده و مأمور محافظ شما هدف زنبورها قرار می گیرد.

شما دستگیر شده و به چادر کٌنراد سیری برده می شوید. با او صحبت کنید. شما و کنراد طرح یک انقلاب را با هم در ژنو ریخته اید! او از شما میخواهد رودان را یافته و برای کناره گیری متقاعد کنید و در پایان یک بی سیم به شما میدهد. از چادر خارج شوید. از سمت راست چادر سیری وارد راه باریک شوید و از بوته خار چند خار بچینید. حال به سمت روبرو و چپ رفته و وارد اردوگاه سربازان شده و با سرباز اردوگاه صحبت کنید. سپس به سمت چادر سیری بروید و از آنجا مسیر بالای صفحه را پیموده تا به کنار رودخانه برسید. از نی های کناررودخانه چند عدد چیده و مسیر سمت راست را ادامه دهید تا با سرباز کنار رودخانه صحبت کنید و ازاو اجازه بگیرید تا با زندانی صحبت کنید او به شما اجازه می دهد. با زندانی صحبت کنید حالا دو بار به سمت راست بروید تا کشتی گنبد سیاه را ببینید. سعی کنید از زنجیر بالا بروید اما یک مار دور زنجیرلنگر پیچیده شده است.

بازگردید و از وامگانگا کمک بخواهید او از شما چند تیغ گیاه و نی می خواهد. آنها را از فهرست داراییهایتان به او بدهید. وامگانگا به وسیله آنها سلاحی ساخته و آنرا به طرف سرباز کنار ساحل پرتاب می کند. سرباز می افتد.

به طرف صندلی سرباز رفته و از کنار صندلی او چاقویش را بردارید. سپس به طرف درخت رفته و با چاقو طناب قفس را پاره کنید. قفس پایین می آید وامگانگا از آن خارج شده و به طرف کشتی می رود. به دنبال او بروید. او مار را با نیزه می کشد و آنجا را ترک می کند. حال از زنجیر بالا بروید. پس از بالا رفتن اززنجیر باید بااستفاده از جاهای محکم وارد کشتی شوید. بعد ازرسیدن به زنجیر به این ترتیب بالا بروید: راست- بالا- راست- بالا- بالا- چپ- بالا- چپ- بالا. بسیارخوب، شما وارد کشتی شده اید.

ابتدا از داخل قفسه دیوار سمت چپ “مشعل خطر” را بردارید. به سمت راست رفته و از نردبان بالا بروید. برای وارد شدن به لوله راهی وجود ندارد. از نردبان پایین آمده، به سمت چپ بروید (کنارنرده های کشتی). درهمین هنگام یک گلوله از توپ کشتی آتش می شود! به سمت در بروید. میمونها داخل کابین شلیک توپ هستند. برای بیرون راندن آنها از”مشعل خطر” استفاده کنید. پس از رفتن میمونها وارد کابین شوید. کنترل دستگاه شلیک توپ را مشاهده می کنید. هدف کانال هواست. ابتدا اهرم سمت راست را به پایین بکشید. دو چرخ را می بینید. چرخ بزرگتر برای حرکت دادن لوله توپ به راست و چپ و چرخ کوچکتر لوله سبز توپ را به بالا و پایین هدایت می کند. با چرخها لوله توپ را روی کانال هوا تنظیم کنید. حال با اهرمهای سمت چپ شلیک کنید تا لوله از بین برود. ازکابین خارج شده و از نردبان بالا رفته و وارد سوراخ هواکش شوید. بالابر سمت چپ کابین است. به طرف آن رفته و دکمه آن را بزنید تا درب بالابر باز شود. به سمت راست” آن” رفته مسیر را پیموده و وارد کابین سمت چپ شوید. در سمت راست اتاق یک توده زغال سنگ می بینید. پشت آن یک دستگاه کنترل قراردارد. به طرف آن بروید و نگاهی بیندازید. حالا به راست رفته و وارد اتاق دیگری می شوید که کوره ای به شکل سر یک یوزپلنگ برروی دیوار و یک گاری جلوی آن قرار گرفته است. در طرف دیگر یک دستگاه کنترل کننده قرار دارد که از کار افتاده است. با مشاهده پایین نردبان انتهای اتاق می بینید که آب بالا آمده است. به گوشه سمت چپ بروید. در اتاق بعدی مشاهده می کنید آب روی زمین ریخته است. گالن را بردارید. با ادامه مسیر به اتاق اول بازمی گردید.

اینک باید به فکر تهیه سوخت برای کوره باشید. به سمت دستگاه کنترل زرد رنگ سمت راست بروید و مراحل زیر را به ترتیب انجام دهید:

– ابتدا کلید سمت چپ بالا را بچرخانید.

– اهرم سمت راست پایین را به راست بکشید تا گاری از جلوی کوره صورت یوزپلنگ وارد اتاقی که شما در آن هستید شود.

– اهرم سمت چپ که به صورت عمودی است را به سمت پایین کشیده تا انتقال دهنده بالای زغال قرار گیرد. -دکمه قرمز سمت چپ را فشار دهید تا انتقال دهنده زغال سنگ را بردارد.

-دوباره اهرم عمودی را به سمت بالا بکشید تا انتقال دهنده بالای گاری قرار گیرد.

-دکمه قرمز سمت راست را فشار دهید تا زغال سنگ از انتقال دهنده به داخل گاری ریخته شود.

– اهرم افقی سمت راست را به طرف چپ بکشید تا گاری به جلوی کوره (صورت یوزپلنگ) منتقل شود.

-درآخر دکمه قرمز رنگ وسط را بزنید. با اینکار دو اهرم از کوره خارج شده و دو طرف گاری را می گیرند. گاری به دهانه یوزپلنگ برده شده و زغال سنگ آن به کوره منتقل می شود.

حالا زمان روشن کردن کوره رسیده است. به اتاقی که کوره در آنجاست بروید.

– گالن گاز را از فهرست داراییهایتان بردارید و به سمت کوره بروید.

– بر روی سوراخ پشت سر مجسمه کوچک یوزپلنگی که جلوی کوره از زمین خارج شده کلیک کنید تا محتوی گالن وارد آن شود.

– فندک را از فهرست دارایی هایتان انتخاب کرده و برروی مشعل دست مجسمه یوزپلنگ کلیک کنید.

– دو دکمه پشت مجسمه است. دکمه سمت راست را فشار دهید. مجسمه مشعل را گرفته و دست را به جلو حرکت می دهد.

– در پایان دکمه سمت چپ را فشرده تا مجسمه یوزپلنگ آتش را درون کوره بدمد. کوره روشن می شود.

به سمت دستگاه کنترلی که درآن سوی اتاق قرار گرفته بروید. دکمه قرمز رنگ سمت چپ را فشار دهید تا پمپ شروع به کار کند. اهرم سمت راست پایین را بکشید تا آب از سطح پایین تخلیه شود.از نردبان پایین رفته و به سمت چپ بروید. به سمت روبرو رفته و پس از صحبت با وامگانگا از بالابر برای بالا رفتن استفاده کنید. پس از رسیدن به بالا از درب سمت راست خارج شوید و به سمت بالا حرکت کنید. میمونها مسیر را مسدود کرده اند. به راهرو باز گردید به جلو آمده و چرخ قرمز سمت راست که کنار یک درب قرار گرفته را بچرخانید. میمونها را می بینید که با منتشر شدن گاز در هوا فرار می کنند. پس از فرار آنها یکبار دیگر چرخ را بچرخانید و سپس به همان محل بروید. از درب سمت چپ داخل شوید. شما وارد اتاق تشریفات شده اید. یوزپلنگ را می بینید که کف اتاق افتاده و دایره ای از شمع اطراف اوست. یک گچ پشت یوزپلنگ برروی زمین افتاده است آنرا برداشته و از اتاق خارج شوید. از درب سمت راست خارج شده و باز هم به راست چرخیده و راهرو را ادامه دهید. در مسیر مار بزرگی راهتان را سد کرده است. بازگردید تا وارد راهروی دیگر شوید. از درب سمت چپ خارج شده تا به بالابر برسید. وارد بالابر شده و پایین بروید. با وامگانگا صحبت کنید. پس از پایان گفتگویتان وارد اتاق سمت چپ (اتاق مجسمه) شوید و با آقای گوتزلبرگ صحبت کنید. به میز سمت راست کنار در نگاهی بیندازید.

یک تلفن آنجاست و کنار آن یک کاغذ که این شماره در آن نوشته شده :00242575683

توسط بی سیم با سیری تماس گرفته و شماره را به او بدهید و با او صحبت کنید. پس از تماس ، تلفن به صدا در می آید. گوتزلبرگ به طرف تلفن رفته و پس از پایان مکالمه از اتاق خارج می شود. حال به سمت مجسمه بروید.

به مدال طلای روی دست او نگاه کنید. چاقو را انتخاب کرده و با آن مدال طلا را از روی دست او بردارید. به سمت درب سمت راست بروید. مدال طلا را برروی مدال درب قرار دهید تا درب اتاق گنجینه باز شود. وارد شده و به سمت طاقچه جلو بروید، نگاهی برروی آن بیندازید. چهار عروسک آویزان شده را بردارید. اوراق بهادارسبزرنگ را هم از جلوی گلدان زرد بردارید. گوتزلبرگ از راه می رسد و مانع خروجتان می شود. یک عروسک دیگر هم در کنار گلدان زرد رنگ وجود دارد. با استفاده از فندک آنرا آتش بزنید. گوتزلبرگ آسیب می بیند و از سر راه کنار میرود. به گوشه سمت چپ بروید و از قفسه ماسکها ماسک آفریقایی را از پایین بردارید. از اتاق گنجینه خارج شوید. به نزد وامگانگا بازگردید و با او صحبت کنید. عروسک جادویی که ابروهای سفید دارد را به او بدهید. سوار بالابر شده به بالا و اتاق تشریفات بروید. جادوگر هم حالا آنجاست.

با استفاده از گچ برروی نقاطی که فعال میشود کلیک کنید تا تصویر مربوط به آن نقطه را بکشید. ابتدا به سمت راست رفته و برروی آنجا کلیک کنید تا شکل خورشید کشیده شود. حال به سمت چپ آمده و برروی نقطه فعال کلیک کنید تا شکلی شبیه به ماه بکشید.

سپس دور یوزپلنگ یک دایره بکشید. اکنون جادوگر صحبت می کند. عروسکهای جادویی را در سه وضعیت مختلف قراردهید.

عروسکی که لباس زنانه بلند پوشیده را در سمت راست بر روی نشان ماه قرار دهید.

عروسکی که شبیه به تنه درخت است را جلوی درب ورودی و کنار دم یوزپلنگ

و عروسک سوم را بالای سراو قرار دهید.

یک عروسک دیگر لازم است. جادوگر می گوید که برای نقطه خورشید باید از عروسک” آن” استفاده کنید.

به سمت بالابر بروید. سپس مسیر سمت چپ را جلو رفته و وارد شوید (علامت حرکت به چپ در پایین بالابر ظاهر میشود). وارد آپارتمان سلطنتی شوید. به طرف درب سمت چپ رفته و داخل شوید. جلوی تخت خواب یک صندوق وجود دارد برروی آن کلیک کنید تا صندوق باز شود عروسک ” آن” در آنجاست.آنرا برداشته و به طرف اتاق تشریفات بروید. عروسک را در نقطه خورشید بگذارید. به سمت بالای سر یوزپلنگ آمده و سند را نیز درآنجا قرار دهید. پس از این کار جادوگر به سمت مار رفته و او را ازآنجا به بیرون هدایت می کند و به اتاق تشریفات باز می گردد. با جادوگر صحبت کنید. او به مرفین، ضدعفونی کننده و بانداژ نیاز دارد تا سلامتی کامل یوزپلنگ را به او بازگرداند.

از در خارج شده و به چپ بروید. مار از آنجا رفته است. از درب سمت راست خارج شوید. وارد راهروی دیگری می شوید. به طرف پایین تصویر به سمت چپ حرکت کنید. از درب سمت چپ راهرو وارد شوید. به داخل حرکت کنید و دوباره از درب سمت چپ وارد درمانگاه شوید از اتاقی که تختها در آنجا هستند به سمت راست بروید تا به کمد لباسها برسید. پایین کمد جعبه کمکهای اولیه دیده می شود. آن را بیرون بکشید. برروی جعبه کلیک کنید تا درب آن باز شود. از داخل آن بانداژ، مرفین و ضدعفونی کننده را بردارید. از روی یکی از لباسها کارت عبوررا بردارید. اما یک میمون آن را از دستتان می قاپد. از درمانگاه خارج شوید. به بالای تصویر حرکت کنید از راهرو به سمت چپ و سپس به راست حرکت کنید. در میانه راه از درب سمت راست خارج شده تا وارد راهرویی که به اتاق تشریفات منتهی می شود برسید. وارد اتاق شده مرفین، گاز استریل و داروی ضد عفونی کننده را به جادوگر بدهید و پس از صحبت او از آنجا خارج شده و به سمت درمانگاه بازگردید. ( برای یافتن مسیر پس از خروج ازاتاق تشریفات ابتدا به چپ حرکت کنید سپس به راست بعد به چپ و دوباره به چپ ودر آخر از وسط راهرو وارد درب سمت چپ شده و وارد اولین درب سمت راست شوید).

میمونها رادراتاق مشغول تماشای تلویزیون می بینید. وارد اتاق بعدی شوید. ابتدا برروی ماسک و سپس برروی دوربین کلیک کنید. ” آن” به سمت صندلی رفته برروی آن می نشیند و ماسک را به صورت می زند. میمونها وحشت زده فرار می کنند. حال به اتاق تلویزیون بازگردید یک میمون وحشت زده پشت صندلی سمت چپ ایستاده است زمرد سبز را به او بدهید تا او نیز کارت عبور را به شما بدهد. حال از اتاق تلویزیون خارج شوید. به پایین تصویر حرکت کنید. به سمت راست رفته و مسیر را ادامه دهید. همین طور به راست بروید سه میمون گرسنه مسیر را مسدود کرده اند. بازگردید و از درب سمت چپ وارد آشپزخانه شوید. به جلو آمده و به سمت اجاق گاز بروید. کنار ” آن” روی کابینت دربازکن را بردارید و با آن قوطی کنسرو را باز کنید. برای این که میمونها را به طرف غذا بکشانید باید کاری کنید که بوی غذا آنها را تحریک کند پس غذا را از قوطی داخل ماهی تابه روی گاز بریزید. سپس با فندک گاز را روشن کنید. میمونها به آشپزخانه می آیند و مشغول غذا خوردن می شوند. از آشپزخانه خارج شده و به راهرو سمت راست بروید وارد اتاق شوید. برای ورود به جز کارت عبور به کد رمز نیز احتیاج دارید. به طرف کمد سمت چپ رفته و درب آنرا باز کنید تکه کاغذی را می بینید که برروی در سمت راست نصب شده و شماره 2577 در آن نوشته شده است. اکنون به طرف دررفته و برروی صفحه سمت راست عدد 2577 را وارد کنید. سپس کارت عبور را دردستگاه کارت خوان پایینی قراردهید تا در باز شود. وارد اتاق شده به طرف میز بروید به نقشه نگاه کنید سپس از زیر آن کاغذهای گزارش نظامی را بردارید. به طرف دریچه سمت چپ بالای اتاق رفته و از آن پایین بروید. در آنجا دو حیوان در قفس می بینید که دستگاهی را می چرخانند. به سمت دستگاه کنترلی که کنار نردبان قرار گرفته است رفته و اهرم را بکشید تا دستگاه متوقف شود. حال از نردبان بالا بیایید و به طرف پایین سمت چپ تصویر حرکت کنید و از نردبان بالا بروید. به جلو بروید و با ویلی وَندِنارد صحبت کنید. پس از پایان صحبتهایتان آنجا را ترک کنید. هنگام خروجتان ویلی خودکشی می کند. به طرف او رفته هفت تیر و کلید رودان را بردارید. اتاق را ترک کنید. به اتاق سلطنتی بازگردید. برای این کار به راست رفته واز اتاق خارج شوید. از سمت چپ عبورکنید از کنار آشپزخانه گذشته وارد راهرو شوید. به سمت بالای تصویر حرکت کنید و بازهم به بالا و سپس در میانه راه به سمت راست رفته تا وارد راهروی دیگری شوید. حال از کنار اتاق تشریفات به سمت چپ رفته تا به بالا برسید. از سمت چپ بالابر وارد اتاق سلطنتی شوید. حال به پایین تصویر رفته و با استفاده از کلید رودان درب را باز کنید تا شاهد آخرین صحنه بازی باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.

ورود به سایت